-
اثار ماه اسمونم
چهارشنبه 21 تیرماه سال 1391 17:09
ا ا ینم چندتا از نقاشیها و طراحی های زیبا ی خانومیه من که هر موقع میبینمشون دوتا بال در میارم پرواز میکنم
-
ماه شبهات
سهشنبه 20 تیرماه سال 1391 20:58
سلام به دوستای عزیزم بهناز جونم وبخصوص شیوید خودم که همش همش با اون چشای زیتونیش دلبری میکنه و دل ماه شبهاشو میبره این اولین باریه که من برات مینویسم اما انفدر حرفاو کلمات به ذهنم هجوم آوردن که نمیدونم از چی و کجا شروع کنم میدونم همیشه نگرانمی .کاش لایق اینهمه مهربونیت باشم دیشب ناراحتت کردم میدونم.همیشه این تو بودی...
-
فرشته ی اسمونی
یکشنبه 18 تیرماه سال 1391 17:46
سلام به همه ی دوستای گلم که تو این مدت خجالت زده کردن مارو به کلبه ی کوچیکمون مدام سر زدنو به ما امید دادن تشکر میکنم و واسه همتون ارزوی کامیابی دارم به خصوص دختر خاله ی عزیزمون بهناز جان امروز اومدم تا یه چند خطی از فرشته ی اسمونیم بنویسم که اصلا چطور در لحظه هام متولد شد چطور توی رگهام جریان پیدا کرد و چطور خدا به...
-
دعا
یکشنبه 18 تیرماه سال 1391 17:37
توتنها دعای قشنگ منی خدا می شود مستجابت کند دلم برات یه ذره شده شیویدم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1391 17:34
تمام دانایی ها تمام دارایی ها و تمام زیبایی های نهفته ی حوایی در سرزمین دل من گیاه نورسته ایست در انتظار لبخند خورشیدی تو. بخواه تا ببالم بخند تا برویم و با تمام عشق به تمام لحظه هایم سلام بگویم. تقدیم به ماه شبهام (مهسا)
-
آغوشت
سهشنبه 13 تیرماه سال 1391 20:51
پنهــــــــان کـــــــــــن در آغوشـــــت مـــــرا مـــــــــــرا در نهـــــــــانی تریـــــــــن گوشه ی آغوشــــت پنهــــــان کــــــن... آنــــــــ ســــــوی تاریکـــــــی .. بر پهنـــــه ی زندگـــــــــــی آنــــ جا کهـــ هـــــــــوا از رویــــــــای بهــــــار شفافــــــ تر استـــــــ و بــــــــاران ســ ـرود...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 تیرماه سال 1391 19:19
و آن زمان که عاشق می شوی و می دانی که عشقی هست و باور داری کسی که تو را دوست دارد و در آن شبهای سرد و یخبندان با تو می ماند.. در آن لحظات می فهمی دوست داشتن چقدر زیباست ..... و آن زمان که کسی در فراسوی خیال تو نیست و تو تنهای تنها در جاده های برهوت زندگی قدم می زنی تنها اوست که به تو آرامش خیال می دهد..... تقدیم به...
-
مسافری از بهشت
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1391 18:18
خدایا این فرشته مهربان کیست که از آسمان برایم هدیه کرده ای؟ این چه گلی است که در هر چهار فصل گل است ؟ این چه ماهی است که در روزها هم در آسمان است و نور میدهد؟ این چه چهره ای است که در آن پر از روشنایی و زیبایی است؟ این چه پروانه ای است که اینقدر رنگارنگ و زیباست؟ این چه ستاره ای است که در بین تمام ستاره ها درخشان تر...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 28 خردادماه سال 1391 12:04
غزل آغاز شد شاید بدانی دوستت دارم که حتی لااقل اینجا بخوانی دوستت دارم ز دل برخاستم تا در غزلباران احساسم نپنداری که من تنها زبانی دوستت دارم تقدیم به ماه شبهام (مهسا)
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1391 23:45
تمام شعرهای عاشقانه جهان شبیه توأند! تو اما، پشت استعاره ای ایستاده ای که به ذهن هیچ شاعری نخواهد رسید... تقدیم به ماه شبهام (مهسا)
-
ماه من غصه چرا
یکشنبه 7 خردادماه سال 1391 14:04
ماه من غصه چرا ؟ آسمان را بنگر که هنوز بعد صدها شب و روز مثل ان روز نخست گرم و آبی و پر از مهر به ما میخندد یا زمینی را که دلش از سردی شبهای خزان نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید و در اغاز بهار دشتی از یاس سپید زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز پر امنیت احساس خداست ماه من غصه چرا ؟ تو...
-
شب آرزوها
جمعه 5 خردادماه سال 1391 01:24
چشمانم پر می شود از تصویر تو... دلم خالی می شود ناگهان از غم... دوباره جان می گیرد شعله ی هزاران خاطره در یادم... باز در آسمان ذهنم می درخشد نامت... دوباره متولد می شود هزاران پروانه ی شوق در دلم... و تو می آیی! در شب ارزوها برایت بهترین ها را ارزو میکنم بهترینم تمام بغض هایت مال من تمام دلتنگی هایت مال من تمام زندگی...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1391 17:58
به تو و قدرت عشق ایمان دارم گل من با تو بودن رو با هیچ چیز عوض نمیکنم با تمام وجودت به من اعتماد کن من همیشه کنارتم ... سجادت
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1391 17:53
تو را دوست می دارم به سادگی همه باورهای کودکانه ام تو را دوست می دارم به اندازه همان فاصله ماه تا زمین یا به تعداد گلهای روی زمین و یا به تعداد انگشتانم اما همین بس که دوستت دارم نه به سختی دیوارها و نه به فرسنگها فاصله اعتنایی دارم که این دوستت دارم بسان نسیمی بهاری می پیچد میان باورهایم و سبز میکند شاخه های انتظارم...
-
دل
پنجشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1391 16:18
دلــــــــم..!! خوب دلـــ است دیگــر .. دســت خودم کــه نیستــ... تنگ میشود برایـــش..!! تقدیم به شیویدم(سجاد)
-
مرد
پنجشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1391 16:06
در ذهن زنانه ی من ... مرد یعنی تکیه گاهی امن ... یعنی بوسه ای از روی دوست داشتن ... بدون اندکی شرم ! در ذهن زنانه ی من ... مرد یعنی کوه بودن ... پر از سخاوت ... پر از حیای مردانه ... در کنار این ابهت .. لوس شدنهای کودکانه!!! در ذهن زنانه ی خوشبین من ... مرد یعنی دوست میدارمت .. تو هر لحظه با منی! تو مردی ... من بی تو...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1391 11:03
آهستــــــــه... آهسته... فتــــح کردی... ... با چشمهایت... هرچـــه داشته ام را... جهــــــان من... تا ابد... مستعمره توست... تقدیم به ماه شبهام (مهسا)
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 دیماه سال 1390 20:06
هرچی احساس نیازه مال من هرچی حرفای قشنگه مال تو هرچی گوشه وکنایست مال من هرچی آهنگ قشنگه مال تو صدای ساز شکسته مال من کوه بیستون با نقشش مال تو تیشه ورنجش مال من هرچی آسمون صاف مال تو هرچی ابرای سیاهه مال من هرچی روزای بلنده مال تو شبای سیاه ابری مال من اون شبای پرستاره مال تو یه دونه ماه ونشونش مال من هرچی دریاست توی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 آذرماه سال 1390 16:25
نگاهم می کنی! و در گوشم چیزی زمزمه می شود. صدایم می کنی! و در قلبم چیزی زمزمه می شود. دستانت به روشنی آفتاب و دستانم تنها و خسته چشمانم به گام های توست، که دور می شوند! و دو پایم امیدوارانه قدم بر می دارند! صدای گامهایت چیزی را در هوا زمزمه می کنند و این چنین است که زمزمه ی "دوستت می دارم!" در گوش و قلب و...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 آذرماه سال 1390 16:13
ﺭﺍﺳﺖ ﯾـــﺎ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻬــــﻢ ﻧﯿﺴﺖ !!! ﺗــــﻮ ﻓﻘﻂ ﺑـــﺎ ﻣـــــﻦ ﺣﺮﻑ ﺑـــﺰﻥ ﭼﺸﻤـــــﺎﻧﺖ ﺯﯾــــــــﺮﻧﻮﯾﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﻨــــﺪ تقدیم به ماه شبهام(مهسا)
-
تولد کلبه ی کوچولوی ما
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 15:34
تولد 1 سالگی کلبه ی کوچولوی ما !!! شهریور پارسال (سال 1389) یه کلبه ی کوچولو ساختیم تو فضای مجازی و اسمش رو گذاشتیم ماه شبهام توی این کلبه تنها چیزی که پیدا میشه عشق و مهربونی و از همه مهمتر دلتنگی امروز کلبه ی ما 1 سالش شده تا ما زنده ایم کلبه ی ما هم زندست و همیشه لبریز و سرشار از احساسات پاک درونی ما خداوندا نگه...
-
تولد ماهه من
یکشنبه 30 مردادماه سال 1390 17:57
تقدیم به بهترینم ... خدایا ازت ممنونم به خاطره تمام مهربونیها و الطافی که در حق من داشتی خدا فرشته های مهربونشو دست هر کسی نمیسپاره و من در پوست خودم نمیگنجم که این وظیفه به عهده ی من گذاشته شده امروز سی ام روز از گرمترین ماه خداست مرداد. 22 سال پیش همیچین روزی خدا فرشتمو فرستاد رو زمین تو یه خانواده ی مهربون و دوست...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 مردادماه سال 1390 18:24
تو را به بند میکشم به بند دستانم و میبرم تو را میان تنم بدنم جانم و در نهان نهانم به ذات بوتهی گل میمانی رویانی خندانی گل میافشانی من آب میشوم در پایت ریشهات را میجویم در تو میرویم و پخش میشوم در شاخهات تنت برگت گلبرگت هر روز با دهان تو بر دنیا میخندم. بیا که بی صبرانه منتظرتم ماهم تقدیم به ماه شبهام (مهسا)
-
انتظار
دوشنبه 17 مردادماه سال 1390 18:28
روز میلاد تو بود که هوا بوی شبنم وشقایق می داد و خدا می خندید عطر یاس ازدرودیوار هوا می پاشید ونسیم از تو بشارت می داد روز میلاد تو بازمثل همواره خدا حاضر بود آسمان جشن گرفت ابرها مژده دیدار تو را می دادند رعد در حنجره از شوق تماشای تو غوغا می کرد طبل آغاز تو را می کوبید برق آغاز تو را می تابید مه فضا را به هوای تو در...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 12 تیرماه سال 1390 12:14
من سراپا عشقم من پر از تصویرم من پراز همهمه ی شوق یک تصمیمم. من پر از فریادم آتشی بی تابم دل تو جنس بهار نخورد آتش من بر بالت!؟ تو پر از خواستنی شعر پرواز منی من سراپا اشکم من پر از آغازم من فقط عشق رسیدن به تو در خود دارم. تقدیم به ماه شبهام (مهسا)
-
عاشق تر..
سهشنبه 31 خردادماه سال 1390 18:13
هر لحظه در کنار منی عاشقانه تر با قلب عاشق و بدنی عاشقانه تر بر التهاب سرخ تنت نقش می زند هر روز طرح پیرهنی عاشقانه تر از عادت حضور تو سرشار می شوم بغض مرا که می شکنی عاشقانه تر مردی به یاد تو پیوسته عاشق است در خاطرم و جود زنی عاشقانه تر تکرار شو حوالی دستان خسته ام شاید مرا رقم بزنی عاشقانه تر تقدیم به ماه شبهام...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1390 20:41
زمزمه میکنی: " دوستت دارم" زمزمه میکنم: " دوستت دارم" لبخند میزنی لبخند میزنم میبوسی میبوسم عجیب منطقیست همهچیز حتی دلتنگیهایمان حتی دلگیریهایمان حتی انگشتری که به انگشتام کردی و نگیناش که مرا بهیاد اولین نگاهات میاندازد! حتی اینهمه فاصله که کاش تمام شود و فردایی که کاش امروز شود...
-
حرمت باران
شنبه 30 بهمنماه سال 1389 22:43
تو نه مهتاب و نه خورشیدی و نه دریایی تو همان ناب ترین جاذبه ی دنیایی تو پر از حرمت بارانی و چشمت خیس است حتم دارم که تو از پیش خدا می آیی مثل اشعار اهورایی باران پاکی و به اندازه ی لبخند خدا زیبایی خواستم وصف تو گویم همه در یک رویا چه بگویم که تو زیبا تر از آن رویایی مثل یک حادثه ی عشق پر از ابهامی و گرفتار هزاران اگر...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 دیماه سال 1389 18:25
تنها دلیل من که خدا هست و، این جهان زیباست، وین حیات عزیز و گزانبهاست: لبخند چشم توست! هر چند با تبسم شیرینت، آن چنان از خویش می روم، که نمی بینمش درست! لبخند چشم تو در چشم من، وجود خدا را آواز می دهد. در جسم من، تمامی روح حیات را پرواز می دهد جان مرا، _ که دوریت از من گرفته است _ شیرین و خوش، دوباره به من باز می دهد....
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 دیماه سال 1389 18:12
به تو دست میسایم و جهان را در مییابم، به تو میاندیشم و زمان را لمس میکنم معلق و بیانتها عُریان. میوزم، میبارم، میتابم. آسمانام ستارهگان و زمین، و گندم ِ عطرآگینی که دانه میبندد رقصان در جان ِ سبز ِ خویش. از تو عبور میکنم چنان که تُندری از شب. ــ میدرخشم و فرومیریزم. تقدیم به ماه شبهام (مهسا)