مـــآه شـــــبهــــآیِ مَـــــــــن

مـــآه شـــــبهــــآیِ مَـــــــــن

لحـــظه های قشنـــگ دلتنـــگی سجـــاد واســــه فرشته ی مهربونش
مـــآه شـــــبهــــآیِ مَـــــــــن

مـــآه شـــــبهــــآیِ مَـــــــــن

لحـــظه های قشنـــگ دلتنـــگی سجـــاد واســــه فرشته ی مهربونش

http://no-words.com/blog/images/life_is_life.jpg




مانند یک بهار....
مانند یک عبور....
از راه می رسی و مرا تازه می کنی.

همراه تو هزار عشق از راه می رسد
همراه تو بهار...
بردشت خشک سینه من سبز می شود.

وقتی تو می رسی....
در کوچه های خلوت و تاریک قلب من ...
مهتاب می دمد...

وقتی تو می رسی...
ای آرزوی گم شده بغض های من...
من نیز با تو به عشق می رسم


تقدیم به ماه شبهام (مهسا)

نظرات 2 + ارسال نظر
مهسا چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:08 ق.ظ

گاهی گمان نمیکنی و میشود


گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود


گاهی هزار دوره دعا بی استجابت است


گاهی نگفته قرعه بنام تو میشود


گاهی گدای گدایی و بخت نیست


گاهی تمام شهر گدای تو میشود…

مهسا چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:39 ق.ظ

روتو بکش سرما نخوری عزیزکم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد