دورم از تو
بی قرار گرمایی دلت ، می لرزم اینجا
احساس می شوی ...
چون سایه ی خمیده بر دیوار
می رقصی بر بی تابی من
و چه نزدیک است خاطراتت ،
چسپیده به ذهنم
نقش بی همتای رخسار تو ...
دلتنگی ام را می پوشانم
با بستری از کلمات
اما باز
کسی در دلم
تو را صدا می زندای آرامش دهنده ی شب های بی قراریم
تقدیم به ماه شبهام (مهسا)
زمزمه دلتنگی.....
زمزمه دلتنگی یعنی سکوت دل را شکستن
و در خلوت خود نشستن
زمزمه دلتنگی یعنی عبور از کوچه های یخبندان
و سرد وتنهائی زمستان
یعنی گفته های دل را برای تو گفتن برای تو خوندن
با تو بودن و با تو فهمیدن
یعنی در صدای پر خروش دریا صدای زمزمه دل را
شنیدن
زمزمه دلتنگی یعنی ناگفته ها ی در دل ما نده
زمزمه دلتنگی یعنی..........
اووووخیش دلش تنگید یهو واسه بهنامیییییی.همین چند دقیقه پیش صحبت کردیمااااا
اینگونه زندگی کنید:
شاد امّا دلسوز،
ساده امّا زیبا،
مصمم امّا بی خیال،
متواضع امّا سربلند،
مهربان امّا جدّی،
سبز امّا بی ریا،
عاشق امّا عاقل...
..
.
فردا که باز هم خورشید طلوع کند ، باز من مثل همیشه ، استوارتر ، محکم تر
امیدوارانه تر ، چشم به راهت خواهم ماند ، خواهم ماند . . .