پست ثابت

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

اپ بعد از مدت ها.... :)

سلام به همه ی دوستان که میدونم بد از اینهمه تاخیر به کل ما رو یادتون رفته...امروز به یه سری از وبلاگ ها سر زدم متاسفانه خیلی ها از هم جدا شده بودن و.... در کل خیلی خیلی ناراحت شدم....ایشالا از این به بعد زود به زود اپ میکنیمو به همه سر میزنیم....

و اینکه سلام به امیرم....مرسی از اینکه بلاخره اومدی اینجا عشق من.....

و باید بگم که یه جورای داستان منو امیر تغییر کرده و یه شرایطی پیش اومده که من تقریبا هر روز پیش امیرمم و هر روز صد برابر روز قبل عاشقش میشم... و با یکروز ندیدنش همه ی غصه های دنیا میریزه تو دلم .... نسبت بهش سرد نمیشم ... رفتارم عادی نمیشه بلکه هر بار از نو و دوباره و بیشتر عاشق میشم...جوری که با ندیدنش کل روز هیچ کاری نمیتونم انجام بدم و بیهوده زندگی میکنم شاید 100 بارم بهش زنگ بزنم ولی روزی که نبینمش روز نیست...زندگی نیست...هوا نیست...انرژی نیست....از اتفاقات این چند وقته هم باید بگم که مهم ترین اتفاق تولد امیرم یعنی 6 ابان بودکه بهترین پسر جهان به دنیا اومد....

و باز هم مثل همیشه میگم که قدر امیرمو میدونمو از خدا ممنونم که امیرو بهم داد....



...سلاااام به عشقم و همه دوستان

پرنیا یه چن وقتیه که نمیاد شاید به خاطر اینه که من اینجا نمیاااام....
در کل امروز اووومدم که بدونه منم میااااام ....
نظرارو خودم تایید کردم و میخواستم یسری ها(صرفا جهت بالا بردن اطلاعات) بدونن که هیچ وقت و هیچ چیز نمیتونه منو از پرنیا جدا کنه ...رابطمون از اون قسمت بازی قهر و اشتی و سیاست بازی تو رابطه گذشت و به امیدخدا داریم به اینده فکر میکنیم ... شاید بعضی ها معنی حرفمو بفهمن... و اونایی که نفهمیدن امیدوارم حتما یه روزی دوست داشتن و عشق واقعی رو تجربه کنن...هرکی هم میگه اینا همش حرفه ,حرفه مفت زده پیشنهاد میکنم تا راجع به چیزی اطمینان پیدا  نکردی حرف نزنی ....دوستون داریم...چه اونایی که نظر میذارن چه اونایی که نمیذارن...مراقب خودتون باشید....تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول


 زندگی نمایشی از زیبایی هاست....تا میتوانی از این نمایش لذت ببر

بعد از یه تاخیر طولانی.....

سلام دوست جونیام....خوبید ؟

ما هم خوبیم ببخشید یه مدت طولانی نیومدم و بهتون سر نزدم اخه هرروز میرم پیش امیرم و سر گرمم منم که وقتی پیششم همه چیو فراموش میکنم اگه نفس کشیدن  یه چیز غیر ارادی نبود فکر کنم نفس کشیدنم یادم میرفت یعنی یه جورایی محوش میشم .....و اینکه مثل همیشه هرروز عاشق تر میشم و بیشتر دوسش دارم و بازم خدارو شکر میکنم که امیرو بهم داد درواقع خدا فقط امیرو بهم نداد با دادنش ارامشو زندگی و قشنگترین حس دنیا که عشقه رو بهم داد و همیشه ازش ممنونم....تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

بازم ببخشید که نیومدمو بهتون سر نزدم ....بهتون سر میزنم حتما.....تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

دیدار من و مرد ماهم....

سلام سلام سلام من کلی خوچحالم ....بعد از 14 روز دوری و دلتنگی از امیرم بلاخره اتنظار پایان رسید و من عشقولیمو دیدم ....و دیدار ما اینگونه بود به شرح زیر:

flash back to :

12 فروردین:

امیرم اومد و من کلی ذوق داشتم و نمیدونستم چیکار کنم اون روز با امیرم رفتیم سفره خونه ولی خوب اون چیزی که من تصورشو میکردم نبود ....هروقت که با امیرم بهترین روز دنیاست واسم ..اون روز هم در کنارش بودن حس خیلی خوبی بهم میداد ...ولی انقدر که تو این مدت دلتنگ بودم چیزی فرا تر میخواستم یعنی دلم میخواست فقط تو بغل امیر باشم نه هیچ جای دیگه....جایی که بتونم بدون قید و بند و ساعت و زمان ساعت ها تو بغلش بمونم ...ولی با این حال که نشد تو بغل نفسم باشم باز هم خوب بود ...و بعد با یکی از دوستای امیر و دوس دختر اون  دوباره رفتیم سفره خونه ....!!!!وقتی اون شب موقع خدافظی رسید من کلی ناراحت بودم هنوزم دلتنگ امیر بودم حس دلتنگیم بر طرف نشده بود ...نق داشتم و کلی گریه....ولی خدافظی کردیم و منم با کلی دلتنگی برگشتم خونه....

14 فروردین(دیروز)

امیر اومد دنبالمو رفتیم شیان و تا میتونستم بغلش کردم و تو اغوشش اروم گرفتم دقیقا مثل بچه ها ....هرچی حس خوب تو دنیا هستو من فقط از امیر میتونم بگیرم ...و واقعا هر لحظه ایی که پیش امیر هستمو با ولع با تمام وجود با تمام حس و قلبم زندگی میکنم هر دقیقه ای که پیش امیرم واسم فقط یک دقیقه ی ساده نیست...من هر دقیقه رو با امیر با تمام قلب و احساسم میگذرونم....خلاصه دیروز پر از عشق بودم پر از زندگی...

و من واقعا نمیدونم تا وقتی که امیر تو زندگیه من نبود من داشتم چیکار میکردم فکر میکنم اون موقع فقط نفس میکشیدم اونم از روی عادت ...من زندگیو ارامشو عشقو احساسو با امیر فهمیدم....

خدایا واقعا ازت ممنونم که امیرمو بهم دادی امیر با ارش ترین چیزیه که من دارم خدایا هیچوقت ازم نگیرش...




یه سالگی وبلاگمون + دل تنگی من.....

سلام به همگی.....خوب هستید عایا؟

چیزی دیگه تا سال جدید نمونده(عیدتون پیشاپیش مبارک)ولی من دوسمش ندارم اخه از حالا دارم به این فکر میکنم که چه جوری دو هفته نفسمو نبینم..........دق میکنم میفتم میمیرم اونوقت.....

باید تا قبل از عید کلی امیرو ببینم و تو دلم امیر ذخیره کنم تا عید شاید بتونم 2 روزشو طاقت بیارم......

امروز سالگرد یه ساله شدن وبلاگمونه........  

خونه ی مجازیمون یه ساله شد.....هورااااااااا.......

یه سال از عشقمون نوشتیم و ایشالا تا ابد هم باز اینجا میایمو از خاطرات خویمون مینویسیم....

هرچند که امیریه من چند وقته نیومده چیزی بنویسه و من ناناحتم.....

دیگه از این بگم که  الان که دارم اینارو مینویسم دلم یه عالمه براش تنگ شده و دیگه باید سری ببینمش از اخرین باری که دیدمش دقیقا 2 روز میگذره که باهم رفتیم تولد یکی از دوستای امیر و کلی با هم دیگه نانای کردیم....

و الان دبگه اخرین ضربات قلبمه سری باید خودمو به امیر برسونم......

                                               i love you amir

                                     i miss you amir

                                               &       

                                     happy birthday our webloge


هر روز عاشق تر از دیروزم....

سلام به دوستای گلم....مرسی از همه ی اونایی که تند تند به ما سر زدنو ما رو تنها نزاشتن و یه معذرت خواهی به بعضی از دوستای گلم که میگفتن چرا دیر به دیر اپ میکنیم....ببخشید خو.....

خوبید عایا؟من و امیرمم خوبیم روزای خوبیو با هم داریم و خیلی خوشحالم که خدا امیرو بهم داده که بتونم باهاش به ارامش برسم....و هر روز بیشتر از قبل عاشقش میشم....شاعر میگه:هر چی ما میریم بیشترو بیشترو من دوسش دارم بیشترو بیشتر.....!!!

چهار شنبه یعنی 18 بهمن با امیرم رفتیم لواسون و قلیون کشیدم و کلی با هم عشقولی بودیم...

وقتی پیششم یه حص خاصی دارم یهو دلم میخواد از احساسم واسش بگم بعد یهو باهاش قهر میکنم یا دلم مخواد بزنمش ....یهمو نی نی میشم ...لوس میشم...جدی میشم....انگار میترسم تموم شه....انگار هرچی احساسه خوب تو دنیا هست من اون لحظه باهم دارم....بعضی وقتا میخوام یکم معقول تر باشم ولی نمیشه خو میبینمش دلم واسش ضعف میره و میپرم تو بغلش....

خلاصه دوستای گلم من از عشق امیر خان رواااااااااااانی شدم .....برای خودم نگرانم گاهی....

ولی من این دیوونگیو دوس دارم و تا خر دنیا دیوونه ی امیر میموووونم ....

امیرم ...مرد بی نظیرم....بهترینم ....خیلی دوست دارم هیچ وقت یادت نره....

دلم خیلی برااااااااااات تنگ شده.....




اولین سال تولد عشقمون مبارک

سلام به همه دوستای گلم؟حالتون خوبه ایا؟

من و اقایمم خوبیم امروز یه روز خیلی خیلی خوب بود.....امروز سالگرد عشقمون بود....

و من یه ساله که یه اقاییه بی نظیر دارم یکی که یه تار موشو به دنیا نمیدم....

این یه سالی که گذشت بهترین سال زندگ من بود سالی که هرروز کنار کسی بودم که عاشقشم....

این یه سال همه چی عالی بود و همه چی خیلی قشنگ بود انگار دنیا یه جور دیگه بود انگار همه چیز خوشرنگ و دوس داشتنی بود.....

امیر عزیزم از ته دلم دوست دارم و تا ابد خواهم داشت و تا همیشه فدر بودنت در کنارمو میدونم.....

امروز با امیر دوستاش رفتیم شیان و شمع یه سالگیه عشقمونو فوت کردیم.....و امیدوارم سال دیگه و سال های بعدشو به عبارتی هر سال این موقع سالگرد عشقمونو  کنار هم جشن بگیریم.....


1سالگی عشقمون مبارک

اقاییه خوبه من....

 سلام به همه ی دوست جونیای گلم....خوبید؟

ببخشید که یه مدت نسبتا طولانی نیومدم اخه pc ایم خراب بود ولی حالا دیگه ok ام.....

از کجا تعریف کنم؟اهان.....

اول از همه در جواب امیرم باید بگم که اون کادویی که براش گرفتم اصلا ارزش امیرمو نداشت و اگه دست من بود دنیارو به پاش میریختم.....هیچ چیز تو دنیا نمیتونه لایق امیرم باشه......

ودوم:

flash back to 20 e azar/

20 اذر تولدم بود که البته تولدمو 24 اذر یعنی جمعه گرفتیم....ممنونم ازت امیرم

تولدم تو سفره خونه بودو چندتا از دوستای امیر و چندتا از دوستای خودمم بودن . خیلی بهم خوش گذشت و خیلی خیلی سورپرایز شدم.....کادوی من ی جعبه ی گنده بود که وافعا نمیشد حدس زد توش چیه....وقتی جعبمو باز کردم چشمام  4 تا شد...!!!فکر میکنین تو جعبه چی بوذ؟

: شونه ی تخم مرغ خالی....پاکت شیر خورده.....ظرف یه بار مصرف.....و......

هنگ کرده بودم واقعا........

ولی بعدش دیدم زیرش یه جعبس.....امیرم واسم یه لپ تاپ ایسوس خریده بود......

اون لحظه که کادومو دیدم هنگ کرده بودمو نمیونستم واقعا چیکار کنم.....امیره من محشره......(دل همتون بسوزه......).....

امیر عزیزم وافعا ازت ممنونم و نمیدونم به چه زبونی تشکر کنم فقط میخوام بگم که خیلی خیلی خیلی دوست دارم ......و تا ابد خواهم داشت.....

دیوونه وار میخوامت امیر......


تو فوق العاده ای ....:)


سلام امیدوارم حالتون مثه ما خوب باشه!

6 آبان تولدم بود ممنون از همه اونایی که تبریک گفتن واقعا ممنون

به دلیل مشغله های زیاد امروز تونستم بیام.

خانومم پرنیا هم برام کادو گرفت, من اصلا راضی نبودم همچین کاری رو کنه واقعا غافلگیر شدم

نمیدونستم باید ناراحت باشم یا خوشحال......حالا شما بهم کمک کنید جدی میگم!

خانومم برام یه تبلت سامسونگ گرفت .......با یه کریستال که عکسه خودمو خودش وسطش بود با یه پایه زیرش که میچرخید خیلی خیلی قشنگه ازت ممنونم عزیزم تو فوق العاده ای خیلی دوست دارم!

تولده خانومم,یکی از بهترین دختر های روی زمین نزدیکه! 20 آذر :)) به نظره شما و با این اوصاف من چی بگیرم؟؟؟؟؟؟ :))))

البته سعی کنید نظر هاتون رو اگه وقت کردین و دوست داشتین کمکم کنید به persian_scorp@yahoo.com

بفرستید...اگر هم نخواستید همینجا بگید :)

موفق باشید 

تولد اقاییه من....

سلام به همه ی دوستای گلم بعد از یه مدت طولانی اومدم اپ کنم اخه تولد عشقمه تولد بهترین پسر دنیاس .....

...عشقم....نفسم.....همه کسم....زندگیه من.....وجود من.....بهترین من....دنیای من....رویای من.... مرد بی نظیر و تک من.....تولدت مبارک

6 ابان بهترین روز دنیاس روزیه که خدا مرد منو به دنیا داد و بعد از بیست سال مال من شد تا عشق من و ارامش منو سرنوشت من شه.....خدا جونم ممنوم ازت که یه فرشتتو به من هدیه کردی....تا جون دارم دوسش دارمو قدرشو میدونم....

                                   

 

happy birthday amir

               78

امیرم ایشالا تولد 100000000 سالگیتو باهم جشن بگیریم و تا 100000000 سال سایت بالا سرم باشه مرد من .....

مرد بی نظیر من.....امیرم....عشقم.....تولدت مبارک.....

                                               عاشقتم عشق من 

سلام به همگی

سلام به همه دوستای عزیزم

خانومم پرنیا چندوقتی حالش خوب نبود اما الان دیگه خداروشکر بهتر شده منم که زیاد نتونستم بیام سربزنم

بعضی از نظر هارو تایید کردم...

فراموشتون نکردیم ... فراموشمون نکنید

امیدوارم که خانومم زود بهتر بشه :)


یه شب قشنگ....

سلاااااااااااااااااااااااااااااااام به دوست جونیای گلم؟خوبید؟شِـــکـْـلـَکْ هــآے خــآنــــــومـے

منم خوبم اومدم با خاطره ی جمعه(24 شهریور) که یه شب خیلی خوب بود....Rock your blues away!

جمعه تولد دوست پسر دوستم بود و من و امیرم دعوت بودیم....جمعه عصر یه کم خوشجل موشجل کردم و یه لباس خوشمل پوشیدمو منتظر بودم تا امیر سریع بیاد و منو ببینه...!!

امیرم غروب اومد دنبالم و رفتیم تولد .....

وقتی رسیدیم دلم میخواست در کوتاهترین زمان لباسو عوض کنم تا ببینتم و بگه خوشمل شدم یا نه؟!!!

خلاصه لباسمو عوض کردم و بدو بدو اومدم پیش امیرم(گفت حوشگل شدم)و بعد رقص شروع شد......

اونقدر با امیرم رقصیدم که دیگه داشتم غش میکردم...Smileyخیلی خوش گذشت از اول تا اخر کنار امیرم بودمو تا اخر تولد یه بند رقصیدیم ....می رقصیدیم همدیگرو بغل میکردیم...شِکـْـلـَکْ هآے خآنومےاصلا به اطرافمو ادمای دیگه توجه نداشتم ...انگار فقط منو امیر بودیم که اونجاییمو داریم میرقصیم...

رقص با امیر بهم انرری میداد...همش تو چشماش نگاه میکردمو دلم میخواست داد بزنمو بگم که با دنیا عوضش نمیکنم.....

یه جورایی احساس میکردم من سیندرلام و امیر شاهزاده ی من و وسط رقص میترسیدم سریع نیمه شب شه و مجبور شم بر گردم....!!!!!ولی نیمه شب من ساعت 12 نبود....ساعت یک و نیم بود ......

وقتی پیش امیرم دلم مبخواد ساعتا وایسن...دنیا بخوابه...و هیچ ساعت و زمانی نتونه منو از امیر جدا کنه ...

خلاصه اون شب بهم خیلی خوش گذشت و خوب بود ....یه شب خیلی قشنگ بود......

بودن کنار امیر همیشه خوبه...همیشه...

من تورو واسه همیشه میخوام امیر....بودنتو ابدی میخوام....به هیچ قیمتی پست نیمدم....به هیچ قیمتی پسم نزن.....

(خدا جونم مرسی که امیرو بهم دادی که باهاش انقدر خوشحالم....ازم نگیرش...)

 

اغوش مردانه ات...

سلام به همیه دوست جونیام ....خوبید؟

منم خوبم ولی دلم برای امیرم یه ذره شده....

میگن :واحد سنجش دلتنگی نگاه کردن ثانیه به ثانیه به گوشیه.....

و من هر ثانیه به گوشیم نگاه میکنم با اینکه میدونم هیچ خبری نیستا... و بعضی وقتا از خودم خجالت میکشم بعد تو دلم میگم میخواستم ببینم ساعت چنده...بعد دوباره نا خوداگاه به گوشی نگاه میکنم بعد که یادم میفته همین چند ثانیه پیش به گوشی نگاه کردم الکی چندتا عکس مکس نگاه میکنم یعنی مثلا من کاری به اس ام اس یا زنگ امیر نداشتم که....(یه وقت فکر نکین منتظر زنگ و اس ام اس امیرمااااا...!!!!)وبعد دوباره نوبته ساعت میرسه ...(نمیدونم چرا توقع دارم هر ثانیه که به گوشی نگاه میکنم باید ساعت عوض شده باشه)!!!!!واین عادت همیشگیه منه.....(اخه امیرم چون سره کاره نمیتونه بهم اس ام اس بده منم هی تند تند دلم تنگ میشه تا غروب که بیاد خونه)

ولی امروزدیگه خیلی خیلی دلم برای امیرتنگ شده.و تعداد دفعات نگاه کردن به گوشیم بیشتر شده...نمیدوم چرا احساسات و دلتنگیم بند نمیاد... دلم تنگ شده که برم تو بغلش و خودمو لوس کنم هی امیر نازمو بکشه و منم بگم نمیخوام کمه...اونم بیشتر لوسم کنه...و مثل یه پیشی تو بغلش بمونمو تکون نخورم.... تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازیهیچی مثل اغوش گرم امیر بهم امنیت نمیده...

 

پَس مے زنمــ لحظه هآ را

تآ برسمــ به بُلنداے آغوشِ مردانه اَتـــــ

که در آغوشمــ بگیرے و

و

مَن...

دنیایمــ رآ ببازم در پَسِ عطر تنتـــــ

 مرد من محکم منو تو بغلت نگهم دار و هیچ وقت  نزار احساس تنهایی کنمو نزار ترس نبودنت ازارم بده..

اغوشت واسم امن ترین جای دنیاس جایی که هیچ کس نمیتونه حس ارامش و خوشبختیو ازم بگیره....

 دلم میخواد منو محکم تو اغوشت بگیری وخیلی جدی و مردونه سرم داد بزنیو بهم بگی که تا ابد نمیزارم از جات تکون بخوری و از تو اغوشم بری... تا همیشه کنار منو تو اغوش من میمونی.فهمیدی؟همین که گفتم!!!!

                                       مرد بی نظیرم دلم خیلی برات تنگ شده...

+بعدا نوشت:

پنجشنبه و جمعه (۱۶ و ۱۷ شهریور)پیش امیرم بودم...پنجشنبه با امیر و دوستش رفتیم سفره خونه

و جمعه هم با امبرو دوستاش رفتیم کوه و از دلتنگی در اومدم...شِـــکـْـلـَکْ هــآے خــآنــــــومـےکلی خوش گذشت...شِکـْـلـَکْ هآے خآنومےهمش تو بغلش بودم و یه عالمه عشقولی میشدم...شِـــکـْـلـَکْ هــآے خــآنــــــومـے

ولی بازم الان دلم امیرو میخواد ....

دست خودم نیست خوب یه چیزی فراتر از هر روز و هر ثانیه امیرو میخوام اگه هر ثانیه هم پیشم باشه بازم کم میارمش.....شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے

 

یه surprize...

سلام به همگی....خوبید ایا؟

من که خیلی خوبم ...خیلی خوشحالم....امیر دیشب خیلی خوشحالم کرد....

شرح دیشب:تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

فرار بود که با امیر بریم بیرون و امیرم ساعت 4:30 اومد دنبالم ...اول رفتیم یه کافه و بستنی خوردیم ...الهی فداش شم خیلی دلم براش تنگ شده بود....

بعد ازکافه یکی از دوستای امیرم باهامون اومدش رفتیم سفره خونه و قلیون کشیدیم....وبعدش رفتیم شام خوردیم ....نایت اسکیننایت اسکین  شام که تموم شد امیر گفت میرم دستشویی و میام اما....

اما ...با یه جعبه کادو برگشت و نشست رو به روم....!! کادورو گذاشت جلوم...وای نمیدونستم باید چیکار کنم داشتم بال در میاوردم ...گیج شده بودم...!اخه نه تولدم بود نه چیزی...در جعبه رو باز کردم.....

وای باورم نمیشد یه ساعت خیلی خیلی خوشگل...و یه قلب کنارش که بوی عطر امیرمو میداد ...دلم میخواست جیغ بکشم....ولی نمیشد چون تو یه عالمه ادم اونجا نشسته بود...نمیدونستم باید چی بگم و چه جوری ازش تشکر کنم....

دوس داشتم بپرم بغلش و یه عالمه بوسش کنمو صورتشو ماتیکی کنم....ولی نمیشد...بعد که از اونجا اومدیم بیرون امیر بوسم کرد و منم دلم میخواست بال در بیارم...حس میکردم کل دنیا مال منه..

وقتی رفتیم تو ماشین بازم دلم میخواست بوس بوسیش کنم ولی دوست امیر بود و مجبور شدم  جلوی خودمو بگیرم و فقط لپشو بوس کردم......(البته بماند که الان بوس های دیشب تو گلوم گیر کرده و در اولین فرصت ماتیکیش میکنم)

خلاصه انقدر خوشحال بودم که بگم چی و دلم میخواست به همه ساعت خوشگلمو نشون بدم و پوز بدم....دل شماهام جییییییز....تصاوير جديد زيباسازی
 وبلاگ , سايت
 پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

از امیر پرسیدم مناسبتش چیه اخه؟گفت ادم وقتی یکیو دوس داره بی مناسبت بهش کادو میده...وای دوره سرم قلب میچرخید احساس میکردم الاناس که دیگه از عشق غش کنم....

دلم میخواست فریاد بزنم و بهش بگم دوست دارم .....

و الانم میخوام بهش بگم امیرم....زندگیه من....دنیای من....دوست دارم بینهایت تا زمانی که نفس میکشم...و از بابت surprizeات واقعا ممنوم نمیدونم به چه زبونی بگم...

امیرم خیلی دوست دارم....

ممنونم که اینقدر خوبی!

پرنیا! خانومم ازت ممنونم!تو بهترین دختری هستی که من تو زندگیم دیدم!

ممنون از همه اونایی که با نظر های قشنگشون خانوممو خوشحال کردن ..بهش دلداری دادن و بعضی وقتها هم نصیحتش کردن...


باتـــو هر نفس غنیمته، با تــو هر لحظه یه دنیــآس

با تو پـُــر از شور و نشاطم، تو هیاهوی نگاتـــم ،


تو یه آواز قشنگــی،من تـــو آهنگــــ صداتم،


مثل خنده رو لباتــم، مثل اشک رو گونه هاتــم،


تو رو دوستـــ دارم و ای کاش، تا ابـــد با تو بمونم.

امیدوارم تا اون موقع که خدا بهم عمر میده با تو بمونم

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یکی‌ از بزرگترین چالشهای زندگی‌ اینکه یه نفرو پیدا کنی‌ ،که تمام عیب‌ها و اشتباهاتتو ببینه ولی‌ با این حال ،عاشقت باشه همونطوری که هستی‌

من که پیدا کردم امیدوارم شما هم پیدا کنید! :)






دست خودم نیست...


دســـت خودم نیســـت

گـــاهـــی کـــم میاورم

دســــت های امــیــرم را کـــه

مــــردانگی شان امـــنیت میاورد...

و شــــانه هایـــش را کــــه

اســـتحــکام اغــــوشش

لــــمس ارامـــش را

بـــه همـــــراه دارد...

دســـــت خودم نیســـت

گــــاهی دوســــت دارم

تکــــیه بدهـــم

پنــــاه ببــــرم

ضـــــعیف باشــم

و امــیــر از مــــن دفــــاع کـنــــد...

دســـت خودم نیســـت

گهگـــاه حریصــــانه بو میکـــنم

دســــتهایم را

شــــاید

عــــطر تلـــخ و گـــس مــــردانه اش

لابــــه لای انگـــشتانم

باقـــی مانده باشـــــد...

دســـــت خودم نیســـت

گــــاهی میزنــــم زیر گریــه

کــــه دلــــش بلرزد و صــــــدایم کــــند خانــــوم من...

دســـت خودم نیســـت

به خاطـــر اون

همــــه ی دیوانگــــی های عالــــم را بلـــدم...

میتوانـــم زیر لب ترانه بخوانـــم و اشــــپزی کنـــم

میتوانـــم جــــلوی اینــــه موهـــایم را شـــانه کــنــــم و حــــــس کنم نگــــاهش را

 و گــــاهی باید صـــبور باشم مـــدارا کنم و با همـــه ی بغـــضم لبخند بزنم...

دســـــت خودم نیســـت

هــــزار بار هم کـــه بگویــد دوســـــتم دارد

باز هم خواهــم پرسید : امــیــر دوســـتم داری؟

و ته دلــم همیــــشه می لرزد...

دســـت خودم نیســـت

هـــر چـــقدر هم کـــه زیـــبا باشم نــــگران دیــگر دختر های زیــبا  میشـــوم که شــــاید

امــیــر بهـشــان نگــاه کــند...

دســـــت خودم نیســـت

هروقــت صـــدایم میکــــند خوشـــگلم

خــــدارا شـــکر میکنم کــــه در چشمـــانش  زیبـــایم...

دســـت خودم نیســــت

به خاطـــر امــیــــرم

همــــه ی دیوانگـــی های عالــــم را بلــــدم...

 

یه عالمه حرفای نگفته...

+flashback/

2۶ تیر:

 دلم برا اقاییم یه عالمه تنگیده بود باهم رفتیم بیرون...(رفتیم لواسون....)و یه عالمه عشقولی بودیم.....!!!!!!کلی خوش گذشت ولی وقتی بر گشتیم خونه دلم گرفته بود اخه اقاییم دیگه نه بهم زنگ زد نه اس ام اس داد تا فرداش!

منم شب اصلا خوافم نمی برد اخه دلم امیرمو میخواست.....!من هیچوقت ازش سیر نمیشم هرچقدرم که میبینمش بازم دلم اونو میخواد کلا همش amir low ام......!

29 تیر:

که یکی  از بهترین روزا بود با اقاییم و دوستم و دوست پسرش رفتیم شهر بازی...کلی بازی کردیم تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

 بعدش شام خوردیم و بعدشم که داشتیم بر میگشتیم امیر بغلم کرد ...حس میکردم رو ابرا نشستم ....تو بغل امیر دلم میخواست داد بزنمو به همه ی دخترای دنیا بگم دلتون بسوزه امیر برای منه

و به همه پوز بدم...     و بگم ما رو نگاه کنین ما مال همیم..

کلی بهم خوش گذشت....

تا ساعت 4 صبح پیش هم بودیم ....خوشحال بودم ....تو راه خونه بهش که نگاه میکردم حس میکردم چقدر این مردو که کنارم نشسته دوس دارم ...شِکـْـــلـَکْ هآے خآنـــومےو خدا رو شکر کردم که اونو دارم...+خدایا هیچوقت ازم نگیرش...

31 تیر:

رفتیم مهمونی(تولد دوست امیر) ولی مهمونی بهم خورد اصلا دوس نداشتنم....just this! 

 

now+

دیشب با امیرم دعوامون شد سره اینکه چند روز بود باهم درست و حسابی حرف نزده بودیم و بعد بحث جدی شد و امیر یه عالمه سرم داد زد منم که سری دلم میشکنه یه عالمه گریه کردم و از دستش ناناحت شدم و غصه نوشه جان کردم...

ولی نیم ساعت بعدش اشتی کردیم و عشقولی شدیم......اخه من که دلم طاقت قهر با امیرمو نداره....

الانم که دلم براش یه عالمه تنگ شده و میخوام بهش یگم:

                                       مرد رویا و دنیای من دوستت دارم ......

 

با تو دنیام بهشته...جهنمش نکن...

طعم سیب میدهد لب هایش و من گناهکارترین حوّای زمینم. . .

بهشت همینجاست . . .

در آغوش تو با لب های ممنوعه ات . . .

یه روز فوق العاده...

دیروز یکی از بهترین روزای زندگیه من بود...نایت اسکین

انقدر اروم بودم که حس میکردم همه ی دنیا مال منه...تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

انقدر بهم خوش گذشت که حس میکردم خوشبخت ترین دختر دنیام.....


یه حس ارامش عجیب داشتم که با هیچ چیزی نمیشه عوضش کرد...

دیروز با اقاییم میخواستیم بریم بیرون و منم یه عالمه خوشحال بودم ...شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز

منم یه کم خوشجل موشجل کردم تا امیرم بیاد... امیر ساعت 3 اومدو رفتیم بیرون....

اول رفتیم سفره خونه بعد رفتیم رفتیم شیان قلیون کشیدیم جوجه کباب درست کردیم و...همه چیز فوق العاده بود...تا ساعت 9:30 پیشش بودم ولی بازم کم بود....!!!

مثه همیشه یه عالمه اقاییمو بوس بوسیش کردم و یه عالمه ام گازش گرفتم.....!!!نایت اسکین   

!دست خودم نیست همش تند تند امیر خونم کم میشه امیرم چند روز مسافرت بود منم امیر خونم تموم شده بود برای اینکه جایگزین شه باید گازش میگرفتم...!!!   Smiley

همه چیز خوب بود فقط تنها دغدغم ساعت بود که دلم نمی خواست بگذره دلم میخواست زمان وایسه و تکون نخوره....ولی خوب کاریش نمیشه کرد دیروزم تموم شد...!!!شِکـْـــلـَکْ هآے خآنـــومے

ارزو میکنم مثل دیروزو و همه  روزایی که تاحالا داشتیمو خوب بوده بقیه روزامونم همیشه خوب باشه....

 

این روز ها...

این روز ها عجیب امیر را میخواهم....

نمیدانم روز ها طولانی شده...؟!؟!!

یا من زیاده خواه شدم...؟!؟

+بعدا نوشت:

بهونه گیر شدم.....27cd84fd58b570baed692a24169bc74a.gif

امیرامروز رفت مسافرتو چون چند روز نیستش بهونه گیر شدم...الکی دیشب بهونه میگرفتمو گریه میکردم و اونم ناراحت کردم....دست خودم نبودش....خدا کنه از دستم ناناحت نشده باشه....

دیگه دیروز تموم شد....دیگه سعی میکنم از امروز کمتر سخت بگیرم تا اقاییم بیادش...

واقعا به نظرتون این بهونه گیریای من به خاطر این روزای تابستونه که طولانیو اعصاب خورد کنه یا واقعا زیاده خواه شدم .....؟؟؟

 

تست....

سلام به همه....

امروز یه تست نظز سنجی گذاشتم......

اگه شما دوس دختر/دوست پسرتونو با یه( پسر/دختر) ببینید یا بفمید کسی که دوسش دارین جز شما با یه نفره دیگه هم هست و یه دوست دیگه ام داره چیکار میکنید؟؟؟......! 

نظر یادتون نره...

اما نظر خودم...:

ابا اینکه با تمومه وجود خورد میشم با اینکه به وسعت یه دنیا اشک میریزمو داغون میشم و قلبم میشکنه ......با اینکه تا از یادم بره صد بار میمیرم ...

اگه واقعا دوسش داشته باشم یه فرصت دیگه بهش میدم.....

 

تجربه ام نکن...

می خواهم امیر مرا دوست داشته باشد....

نمی خواهم هیچ وقت تجربه ام کند....

من برای اموختن ابزار خوبی نیستم.....

 

دستمو محکم تر بگیر...

سلام به همه ...ببشید با پست قبلیم ناراحتتون کردما.....

ولی امرزو خیلی خیلی خوشحالم.... با امیرم رفتیم بیرون یه عالمه پیش هم بودیم منم یه عالمه خوشحال شدم...تازه امیرم به خاطر من کلاسشو نرفت ازش خیلی خیلی ممنونم که منو تنها نزاشت  این برام خیلی با ارزشه..شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز .بعدش رفتیم قلیون کشیدیم...واقعا به قرار امروز نیاز داشتم...Smiley.اخه دلم برا اقایی خودم تنگ شده بود....یه عالمه ام بوبوسیش کردم.... اخه اقاییه خودمه خوب....

امیرم منم دیگه اصلا اصلا از دستت ناراحت نیستم تازه اگرم گاهی اوقات از دستت ناراحت میشم و قهر میکنم  چون  میخوام :

دستم را محکمتر بگیری و بلندتر بگویی:

بمان...



پر از اشکم...

گريــــه شـــايد زبـــان ضعف بـاشــد ،

شــايد خيلــی کـودکانـه ،

شــايد بـی غـرور ...

اما هــر وقـت گونه هايـم خيــس می شود میفهـمـم

نــه ضعيفـم ... نــه يـک کودکـم ,

فقط پر از احساســــــم

 
پر ز احساسم ....پر از یه رنگی ...پر از وفاداری..... و همین الان که اینارو مینویسم  پر از اشکم........ 

ولی تو این دنیا یه رنگی دیگه جایی نداره باید بد جنس بود تا احساستو له نکنن....

ببخشید تو این پست از غم و این چیزا نوشتم ....اخه از دست امیر خیلی ناراحتم....یه کاری کرده که ازش ناراحت بشم....

امروز اصلا روز خوبی نبود... یه  عالمه گریه کردم و گریه دارم و دلم از همه گرفته.....

سلام به همه

سلام من امیرم!

تو این وبلاگ میامدم و نظرات رو میخوندم برام جالب بود.من زیاد نت نمیام

خانومم پرنیا زحمت کشیدو این وبلاگو درست کرد ازش ممنونم

پرنیا دختر واقعا با احساسیه

و این خیلی خوبه و در مواقعی یکمم باعث میشه که اذیت بشه!از دستم ناراحت بشه!اما خب همیشه اینطور نیست خیلی وقتا خوش میگذره

خب همینجا جا داره از پرنیا واسه بعضی از اتفاقایی که افتاد یکم از من ناراحت شد معذرت بخوام  ناراحت نباش عزیزم!

امیدوارم همگی خوش باشید:)

هیچوقت عوض نشو....

دلم می خواهد امیر تا همیشه و تا ابد مردانه باشد....

نه اینکه مرد باشد.....

نه...!!!

فقط مردانه باشد....

حرفش..........

قولش...........

فکرش...........

نگاهش.........

و قلبش.........

انقدر مردانه که بتونم تا بینهایت دنیا بهش اعتماد کتم.....

تکیه کنم و از هیچی نترسم....

(((ارزو میکنم تا همیشه برام مرد باشیو و هیچوقت عوض نشی...)))

امیر دوباره رفت مسافرت.....!!!!

پریروز امیر اومد از مسافرت و بعدشم باهم رفتیم بیرون....

ولی دوباره امروز رفت مسافرت.........!!!!!!!   

ناراحت شدم ولی باید بگذره دیگه....از قدیم گفتن این نیز بگذرد غصه نخور(یه چیز تو همین مایه ها گفتن)....!!!!

کاش بشه 13 بدر اینجا باشه اکیپی بریم پیک نیک سبزه گره بزنیم...!!!!

کلا امسال عید یکم کسل کننده بود زیاد خوش نگذشت مسافرت نرفتیم اخه ددی کار داشت...ولی ایشالا که بقیش خیلی خوش بگذره....و اینکه امیر که از مسافرت بیاد جریمش اینه که منو تند تند ببره بیرون....البته دیگه اون موقع  دانشگاها باز شده......

 راستی اون دوستای گلم که هی میگفتن چرا حرفاتو که اینجا میزنی به اقاییت نگفتی تا اونم بیاد بخونه .....

به اقایم گفتم البته واقعا نمیخواستم بگم بحث اینترنت شد و نا خواسته گفتم....چون اصلا تصمیم نداشتم بهش بگم.....

ولی حالا که گفتم  خیلی خیلی دوس دارم اقاییمم بیاد و یه چیزایی اینجا بنویسه...و یه جورایی اینجا بشه خونه ی مجازیمون........ 

من تهنا موندم.....

امیر امروز رفت مسافرت...من تهنا موندم....

کلی ناناحت شدم....اصلا امروز کلا روز خوبی نبود....

یه عالمه دلم گلفته....گریه دارم.....

خداکنه امیر زود بیادش....

 

هم خوشحالم هم ناناحت....

دیروز با اقاییم رفتیم بیرون....باهم رفتیم حلقه خریدیم....انقده خوشمله یه عالمه دوسش دارم الان دستمه دیگه هیچوقت  از دستم درش نمیارم...... کلا دیروز همه یه جورایی خوشحال بودن خیابونا بو تازگی میداد پر از هیاهو... من همیشه شب عیدارو خیلی بیشتر از خود 13 روز عید دوس دالم...

از این بابات خیلی خوشحالم...

ولی ناناحتم هستم اخه امیر فردا میخواد بره مسافرت و اونوقت من تهنا میمونم و یه عالمه غصه میخورم و ناناحتم.....

ولی بهم گفت که زود میاد ولی من میدونم زود نمیادش اینجوری میگه که من ناراحت نباشم.....

خداکنه الکی نگفته باشه و زودی بیاد که من تهنا نباشم...

فرا سال عوض میشه....

تو لحظه ی تحویل سال از خدا میخوام به قلب منو امیر گره کوری بزنه که هیچوقت از هم جدا نشیم...